معنی نارنج بن در لغت نامه دهخدا

دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان در 14هزارگزی جنوب لاهیجان و 2هزارگزی بجارپس قرار دارد. جلگه است و هوائی معتدل و مرطوب و مالاریائی دارد. سکنه آن دویست نفرند و فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آب آن از چشمه سار محلی تأمین می شود. محصول عمده اش لبنیات و پشم است و شغل مردانش گله داری و صنعت دستی زنانش شال بافی است. راه مالرو دارد. در فصل تابستان عده ای از سکنه برای تهیۀ علوفۀ گله های خود به ییلاق سمام می روند و پائیز مراجعت می کنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 301)

معنی نارنج بن در فرهنگ گویش مازندرانی

از توابع دهستان کلرودپی نوشهر

معنی نارنج بن - جستجوی لغت در جدول جو

نارنج بن

لغت نامه دهخدا

نارنج بن

فرهنگ لغت هوشیار

نارنج بن

فرهنگ فارسی معین

نارنج بن

فرهنگ گویش مازندرانی

نارنج کل

(رِ کَ)

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان رشت در 13هزارگزی جنوب رشت و 4هزارگزی آقاسیدشریف، در دامنه واقع است، هوایش معتدل و مرطوب و مالاریائی است، 105 تن سکنه دارد و فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. محصول و صادرات آن برنج و زغال است. مردمش به زراعت و زغال فروشی مشغولند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 301)

لغت نامه دهخدا

نارنج گون

(رَ / رِ)

به رنگ نارنج. نارنجی رنگ، به شکل نارنج. نارنجی شکل:
چرخ نارنج گون چو بازیچه
در کف هفت طفل جان شکر است.
خاقانی.
هنوزم عقل چون طفلان سر بازیچه می دارد
که این نارنج گون حقه ببازی کرد حیرانش.
خاقانی.
این گنبد نارنج گون بازیچه دارد اندرون
زآه سحرگاهش کنون رو سنگ باران تازه کن.
خاقانی

لغت نامه دهخدا

نارنج بن تنکابن

(رِ بُ)

از دهات دهستان حومه بخش رامسر شهرستان شهسوار و در یکهزار و پانصد گزی شمال غربی رامسر کنار جادۀ شوسۀ رامسر به رودسر در دشت معتدل مرطوب مالاریاخیزی واقع است و 660 تن سکنه دارد و فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آبش از رود خانه صفارود و محصولش برنج و مرکبات و چای است. مردمش به زراعت مشغولند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ص 299)

لغت نامه دهخدا

نارنجک بن

(رَ دِ)

دهی است از دهستان گلرودپی بخش مرکزی شهرستان نوشهر در9500گزی مغرب المده و 1500گزی جنوب جادۀ شوسۀ المده به نوشهر، در دامنه واقع است. هوایش معتدل و مرطوب و مالاریاخیز است، سکنۀ آن 200 نفر است و فارسی رابه لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آب آن از رود خانه گلرود است. محصول آنجا برنج و شغل مردمش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ص 299)

لغت نامه دهخدا

نارنج بندبن

(رَ / رِ)

از دهات دهستان لنکا شهرستان شهسوار و در 37هزارگزی جنوب شرقی شهسوار و 4هزارگزی جنوب جادۀ شوسۀ شهسوار به چالوس، در دشتی واقع است. هوایش معتدل و مرطوب و مالاریاخیز است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه تیله روداست و محصولش برنج و مرکبات. مردمش به کار زراعت و گله داری اشتغال دارند و تابستان را به حدود ییلاق مازیکا می روند. راه مالرو دارد. روی قلعۀ مجاور این آبادی آثار ابنیۀ قدیمی از قبیل آب انبار و قلعه خرابه دیده می شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ص 299)

لغت نامه دهخدا

برنج بن

(بِ رِ بُ)

دهی است از دهستان کوهسارات بخش مینودشت شهرستان گرگان. سکنۀ آن 310تن است. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، ارزن، لبنیات و ابریشم است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

نارنج باغ

(رِ بُ)

دهی است دارای بیست خانوارو از محلات نکا است. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 88). نام قدیمی نکا است. رجوع به نکا شود

لغت نامه دهخدا

نارنج رخ

زردچهره: شد قیس بجلوه گاه غنجش نارنج رخ از غم ترنجش. (نظامی لغ)

فرهنگ لغت هوشیار

نارنج گون

برنگ نارنج، بشکل نارنج نارنج شکل: چرخ نارنج گون چو بازیچه در کف هفت طفل جان شکر است. (خاقانی) درخاقانی: چرخ بازیچه گون... یا حقه نارنج گون حقه. آسمان: هنوزم عقل چون طفلان سر بازیچه میدارد که این نارنج گون حقه ببازی کرد حیرانش. (خاقانی) یا گنبد نارنج گون. آسمان

فرهنگ لغت هوشیار

نارنج لو

از توابع دهستان بندپی بابل

فرهنگ گویش مازندرانی

نارنج باغ

از دهکده های متروکه ی زیارت خاسه رود واقع در استرآباد رستاق

فرهنگ گویش مازندرانی

نارنج او

آب نارنج

فرهنگ گویش مازندرانی

نارنجک بن

نام روستایی در دهستان کلرودپی نور که به آن نارنج بن هم گویند